بر خلاف آنکه نقاشی امروز در قسمی سانتیمانتالیسم، نوعی استتیک بیخیال و بی تفاوت، رمانتیسیسمی غمزده و از کارافتاده، بازگشت به گذشتههای نوستالژیک ارتجاعی-التقاطی و انواع و اقسام سوررئالیمهای بیسروته گرفتار شده، کارکرد نقاشی را باید در نسبت با گذشتهاش، لحظه اکنون و نیروهای درونی و بیرونی اثر در این مناسبات جستجو کرد. این نسبتها به ما امکان تکرار گذشته را میدهند. تکراری که با حداقلی از تفاوت آغاز شده و تا تفاوت مطلق امتداد مییابد. تنها به این طریق است که اثر هنری امری نو را تاسیس خواهد کرد و از حیث پدیدارشناسانه مرزهای ادراک ما را از دادههای تجربی فراتر خواهد برد.